به گزارش سایت شرکت پیشکسوتان کهن پرسپولیس ،پرسپولیس بعد از نزدیک به 5 فصل دوباره به استفاده از سرمربی ایرانی روی آورده یا بهتر بگوییم شرایط اقتصادی این باشگاه را به سمت و سوی استفاده مجدد از مربی ایرانی سوق داده است اما نگاهها در این باره به اندازه تیم ملی و حتی استقلال -که چهره محبوبی روی نیمکت این تیم نشسته- بدبینانه و غرضورزانه نیست.
یحیی گل محمدی مربی آرام و سر به زیری است اما با همین ویژگی و با در نظر گرفتن اینکه سن و سال زیادی ندارد سابقه خوبی برای دوران مربیگریاش گردآوری کرده است. فعلاً کاری به عرض مربیگری و کیفیت کارش نداریم و تنها به طول آن اشاره میکنیم. او 48 سال دارد و بیش از 10 سال است سرمربیگری میکند. یحیی از آن دست فوتبالیستهایی بود که تا سن بالا بازی کرد. او احتمالاً جزو استثناهای فوتبال ایران به شمار میرود چراکه درست بلافاصله پس از دوران بازیگری به نیمکت مربیگری و صندلی اول آن پرتاب شده و از ابتدا سرمربی بوده است. شاید عجیب باشد که در این دوره حدوداً یازده ساله عمر مربیگری او گلمحمدی را فقط به عنوان سرمربی دیده و شناختهایم کما اینکه بسیاری معتقدند او با دوراندیشی و نگاه عمیق خود به مشکلات مانوئل ژوزه در پرسپولیس و اینکه میدانست بعید است یک مربی خارجی بدون شناخت از فوتبال ایران (که در فاصله 12 روز مانده به شروع فصل تیمی که خودش نبسته را تحویل گرفته) به جایی برساند، قبول کرد دستیار او باشد چرا که از همان روز نخست صندلی سرمربیگری در تیم محبوبش را هدف گرفته بود.
در این دوران یازده ساله، همان نیم فصل تنها مقطعی است که گل محمدی را نفر اول کادر فنی ندیدهایم و حالا باید بیشتر به این فکر کنیم که چطور یک مربی بدون هوچیگری و تیم رسانهای، با کمی خوشاقبالی، دوراندیشی، جلب اعتماد باشگاهها و ایجاد ارتباط خوب با مدیران باشگاهها چنین رزومه پر و پیمانی برای خودش دست و پا کرده که در 48 سالگی هم کاندیدای سرمربیگری پرسپولیس میشود هم تیم ملی و در نهایت با مبلغی کلان و کلی سر و صدا -و به زعم مدیران باشگاه مشهدی، فشار- به سرمربیگری پرسپولیس میرسد.
یحیی گل محمدی حالا در 48 سالگی یک سرمربی باتجربه است بدون اینکه در تیمهای نوجوانان، جوانان و زیر 23 سال باشگاهی کار کرده و طبق سلسله مراتب رشد مربیگری بالا آمده باشد. در بین 9 تیمی که او سرمربیشان بوده سه تا در لیگ یک حضور داشتهاند (گل ریحان، نساجی و تربیت یزد) که در محکم کردن پایههای مربیگری و آشنایی با جزئیات مربوط به لیگهای پایینتر و بازیکنان معمولیتر حتماً کمکش خواهد کرد اما در ادامه راه، او تیمهای بزرگی را هدایت کرده که برخیشان مثل تراکتورسازی و پرسپولیس پرطرفدار بودهاند، همواره نگاههای متعددی متوجهشان بوده و تمام ابعاد مربیگریاش به چشم آمده است.
یحیی گل محمدی را در اولین حضورش در پرسپولیس سرمربی موفقی نمیدانند چرا که با وجود ارتقای رتبه تیم در جدول لیگ برتر (از دوازدهم به هفتم) با از دست رفتن قهرمانی حذفی در خانه و البته چالشی که روزهای آخر با مهدی مهدویکیا داشت همه چیز برای او بد تمام شد. در تراکتور نیز جوانگرایی افراطی و کمی بدشانسی گل محمدی را یک سرمربی ناموفق نزد تبریزیها جلوه داد اما کارنامه او در نفت تهران، ذوبآهن و پدیده یا همان شهر خودرو چیزی است که یحیی میتواند به آن افتخار کند.
مهمترین دستاورد گل محمدی اما رویکرد به فوتبال مالکانه و تهاجمی و اجرای درست آن بود که در تیمهای متوسطتر جا انداخت و پیش برد تا جایی که به موازات نتایج فوقالعاده در مشهد تا روزهای پایانی فصل گذشته لیگ برتر، تیم او شانس قهرمانی نیز داشت و در نهایت برای نخستین بار (احتمالاً) تیمی از این شهر به آسیا رسید.
در نهایت اینکه گل محمدی با وجود کاستیهایش در طی سلسله مراتب رشد مربیگری، به عنوان یک سرمربی موفق به پرسپولیس رسید و قاطبه کارشناسان فوتبال، رسانهها و البته هواداران پرسپولیس بدون در نظر گرفتن این نکته و حتی از دست دادن جام حذفی در پرسپولیس و عدم موفقیت در تراکتورسازی، حالا حتی اگر خوشحال نباشند ناراضی هم نیستند.
شاید اینجا هم یحیی یک مورد استثنایی است و احتمالاً تنها گزینه ایرانی است که میتواند بعد از یک دوره 5 ساله جای یک سرمربی موفق با 7 جام قهرمانی (برانکو) و یک سرمربی موفق دیگر با صدرنشین کردن تیم در فصلی سخت و اولین سال حضور در فوتبال ایران (کالدرون) بنشیند و از هیچکس صدای اعتراضی شنیده نشود. احتمالاً که نه، قطعاً همین مسأله باعث شده تا او تنها گزینه ایرانی باشگاه پرسپولیس باشد و از این جهت اهتمام و انتخاب باشگاه پرسپولیس هوشمندانه و عاقلانه به نظر میرسد.
یحیی گل محمدی دقیقاً تنها گزینه ایرانی است که میتواند در بازگشت به دوران ترکتازی مربیان ایرانی در باشگاههای بزرگ و تیم ملی از مقبولیت عامه و رسانهای برخوردار باشد و خندههای عمیق انصاریفرد در زمان امضای قرارداد با یحیی میتواند شمایی کلی از خوششانسی باشگاه پرسپولیس در پروسه بازگشت به استفاده از گزینه ایرانی باشد.
نکته مهم اما همان چیزی است که با خودمان فکر میکنیم. اینکه اگر یحیی انتخاب نمیشد و مربی ایرانی دیگری جای او را میگرفت، سرنوشت گزینه منتخب باشگاه و تیم پرسپولیس میتوانست چقدر ترسناک باشد. نگاهی که باید سرانجام روزی تغییر کند اما لازمه آن برخورداری باشگاههای بزرگ و فدراسیون فوتبال از مدیران بزرگ، ریسکپذیر و نترسی است که روی اصولشان میایستند و تصمیمساز هستند. از سوی دیگر نقش رسانهها در تغییر فرهنگ رویکرد به گزینههای ایرانی -که امروز فاصلهشان را با مربیان خارجی کم کردهاند- غیر قابل انکار خواهد بود چرا که نوشتار رسانهها در راستای بزرگ جلوه دادن مربیان خارجی و حقیر کردن مربیان ایرانی، هم مدیران متوسط و زیر متوسط فعلی فوتبال ایران را میترساند هم به مرور دیدگاه هواداران و علاقهمندان به فوتبال را به گونهای تغییر خواهد داد که ایشان تصور میکنند هر گذری از مربی خارجی به ایرانی یعنی شکست و بعضاً باعث هجمهای میلیونی علیه باشگاهها، فدراسیون فوتبال و بدتر از آن مربیان تازه به استخدام درآمدهشان خواهد شد تا جایی که از روز اول انگار این مربیان ایرانی را تحت فشار عجیبی در میان گلادیاتورها رها کردهاند و هیچکس هوایشان را ندارد.
محمد قراگزلو
شما هم می توانید در مورد این خبر نظر بدهید